Wednesday, December 26, 2007

زبان, هویت قومی یا انزوا

این پست تقدیم به آقای ابراهیم خدایی
آقای ابراهیم خدایی نوشته اند که
سلام
.. خبرگزاری ایرنا در گزارشی روشنگرانه!!! زبان مردم شهر من (دورود و بروجرد را) "فارسی محلی" نامید و آن را "لری" ندانسته است. مطلبی در این باره نوشته ام خوشحال می شوم نظر شما را هم بدانم.. در ضمن این گزارش محدوده گویش لری را منحصر به مناطق مابین پلدختر و خرم اباد دانسته است
..برای اعتراض به این مساله چه راه حلی پیشنهاد می کنید؟
ابراهیم خدایی; پاسخ به ایرنا
دیدگاه من
با سلام من مطلب ایرنا و جواب شما را هم در پاسخ به این گزارش مطالعه کردم
به نظر بنده این گزارش از چند جنبه حائز بررسی است
جنبه علمی تحقیقی
نویسنده (کارشناس فرهنگ و زبانهای باستانی) یک گزارش کاملا غیر علمی تهیه کرده اند چون گفته های ایشان نشان میدهد که این گفته ها پایه و اساس تحقیقی ندارند یعنی پارادایم که اصولی ترین رکن و اساس یک کار تحقیقی است در این نوشته ها وجود ندارد
هیچگونه منابع معتبری که نویسنده به آنها استناد کرده باشد وجود ندارد پس این سخنان بی پایه و بی ارزش تلقی خواهند شد
گفته ها کاملا یک نظر شخصی و صلیقه ای بوده و به نظرم ارزش پردازش و بررسی ندارند
وقتی میتوان از یک پژوهش در جهت انقراض یک هویت فرهنگی دل نگران شد که پژوهشگر مقالات مهم و معتبری در سطح جهانی ارائه داده باشد و نکته دیگر اینکه پژوهشگر با چه دیدگاهی موضوع مورد مطالعه را مورد نقد و بررسی قرار میدهد، گاهی یک موضوع از جنبه های ویژه مورد تحلیل قرار میگیرد که می بایست در صدد یافتن راه حل آن مشکل برآمد و چاره اندیشی کرد، واین کار تحقیقی سازنده هست، ولی گاهی اوقات فقط غرض ورزیهای شخصی عامل اصلی میباشد ولی اگر جهالت ناشی از استبداد عقبه این تفکر باشد باید فهمید که ریگی توی کفش بانیان این پروژه هاست
جنبه تاریخی
قوم لر دارای پیشینه کهنی از نظر تاریخی میباشد و یکی از واضح ترین دلائل، آثار باستانی این بوم و اقلیم میباشد و همچنین هنر و دانشی که این قوم داشته اند و مسلما زبان اولین ملزومه این پروسه میباشد پس لرها از دیر باز تا به امروز این میراث مادری و فرهنگی را یدک کشیده اند و یقین بدانید تا جوانان فهیم لر زبان زنده هستند از این هویت فرهنگی دفاع خواهند کرد و در حفظ و اشاعه آن گام بر خواهند داشت، وانگهی اگر پیشترها بود میتوانستیم احساس خطر برای گوشه گیری و نهایتا انقراض وزوال این هویت قومی (زبان) از طرف سیستمهای استبدادی کنیم ولی امروزه چنین نیست چون با در دست داشتن امکانات ارتباطی مثل اینترنت و همچنین مدیا ها این فرض بی اثر و کم رنگ خواهد شد
جنبه تکاملی
پر مسلم هست که هر موجودیتی در این عرصه حیات مسیر تکاملی دارد و فرهنگ و آداب، رسوم و سنت و... از این قاعده مستسنی نیستند، زبان گویش و نگارش نیز همین مکانیزم را طی میکند پس واضح هست که شاید زبان لری نیز دستخوش تغییراتی شده ولی اساس و شالوده آن محکم واستوار بعنوان یک زبان پر هجائی و آوائی فخر میفروشد
تمامی زبانها پایه و اساس دیرینه و مشترکی داشته اند ولی بعدها به سبب پروسه تکاملی اشتقاق یافته اند و لغات مشترک بین زبانها واضح ترین شاهد این مدعاست، حال میبینم که زبان لری یکی از همین زبانهای منطقه است که به جرات (و نه از روی احساس) میگویم که یکی اززبانهایی هست که بیشترین مرز مشترک را با زبانهای دیگر دنیا دارد در این باب از دوستان لر زبان که در کشورهای مختلف دنیا زندگی میکنند میخواهم که در این راه گام بردارند و لغات مشترک در زبان لری را با آن کشور مورد بررسی فهرست کنند تا روشن گردد که چه میراث بزرگی را ما لر زبانان داریم ولی مورد بی مهری و تهاجمی که فقط ناشی از بی دانشی و کینه توزیهای برگرفته شه از سیستمهای دیکتاتوری و استبدادی با افکار دکماتیستی و لمپنیزم میباشد قرارگرفته
متاسفانه باید بگویم در تمامی سیستمهای حکومتی از دیرباز تا به امروز کشور ایران مورد بی مهری نظامهای مستبد و دیکتاتور بوده پس جای تعجب نیست اگه هر تازه به دوران رسیده و بی سواد ی اظهار لحیه کند و نوکر صفتی و بادنجان دور قاپچینی خود را به اربابان مفت خورش نشان دهد. ولی این آقایان نمیدانند ونمیخواهند بدانند که پروسه دموکراسی و توجه به حق و حقوق دیگران دیگر صلیقه ای و خاص یک منطقه نیست و تمامی ملل، اقوام و ملیتهای دنیا خواهان احقاق حق خود میباشند و این نه به معنای حس تجزیه طلبی بلکه رعایت حق و حقوق شهروندی هر قومی است ولی همانطور که که گفتم حاکمان مستبد جز جلوی چشم خویش را نمیتوانند ببیند و هیچگاه نمیتوانند بفهمند که حق مسلم اقوام چیست و چون سواد کافی ندارند تنها راه وچاره را در سرکوب اقوام و فرهنگ آنها میبینند، امروزه هم در ایران آنچه زیاد هست سینه چاک کن های درگاه ارباب که مثل کرمهای بیمار در لجن وول میخورند هر از گاهی هم مثل سگهای وفادار با یک لقمه نان خشک و تازیانه دم خود را برای اربابان تکان میدهند. فراموش نکنیم فقر فرهنگی حاکم بر جامعه ایران را، چرا که در کشورهای پیشرفته همه دست به دست هم داده و در صدد احیای این میراثهای فرهنگی و هویتی (زبانهای منزوی شده) میباشند و آنها را بعنوان یک تاریخ، هویت، فرهنگ و میراث بزرگی به دور از هر گونه تعصبی قلمداد میکنند ولی در کشورهایی که هنوز استبداد، بی سوادی، توهین، مزدور پروری بیداد میکند چیزی جز این سرکوبها عاید مردمش نخواهد شد
در گذشته به ما آموخته بودند که سنگ بزرگ برداشتن نشانه نزدن است، بعدها آموختیم که سنگهای بزرگ را میشود تکه تکه کرد و بعد آنها را زد و این طرز تفکر چقدر مفید واقع خواهد شد البته اگر در مسیر درست برای رسیدن به یک آرمان و هدف بزرگ و با ارزش قرار گیرد ولی اگر در جهت نابودی هویت یک قوم به کار رود اثرات آتی ان جبران ناپذیر خواهد بود. حال بایستی فهمید که خودکامگی و استبداد مسیر دوم را پیشه میگیرد و میخواهد با تکه تکه کردن فاکتورهای هویتی یک قوم، آن را ناچیز و نهایتا نیست کند و اگر بخواهی نقد و گفتگو کنی بلافاصله از راههای سیستماتیک پوپولیستی استفاده میشود و انگ تجزیه طلبی به شما زده میشود و اولین قشری که جلوی شما قد علم میکند طبقه بی سواد و متعصب خواهند بود که ممکن است حتی مخالف نظامهای دیکتاتور و خودکامه باشند ولی دراین باب با هم مرز مشترک دارند و از مستبدین, نا خواسته دفاع میکنند. مگر این نیست که آمار نشان میدهد سالیانه قریب به چهل زبان در دنیا منزوی میگردد ولی این انسانهای با شرف و فهیم در کشورهای جهان اول سالیانه میلیاردها دلار هزینه تحقیقات میکنند تا نه تنها از انقراض این زبانها جلوگیری کنند بلکه آنها را احیا کنند و به عنوان یک هویت ملی و تاریخی از آن دفاع کنند ولی چه میشود گفت که در کشورهایی مثل کشور خودمان آنقدر مردم آلوده ستم پروری و ارباب نوکری شده اند که نه تنها گامی در جهت ارتقاء این زبانها به عنوان بخشی از تاریخ و هویت ملی قشری از مردم ساکن در ایران بر نمیدارند بلکه با تنگ نظری هر چه تمام تلاش میکنند که آنهارا تکه تکه و نهایتا محو کنند و این نشانی دیگر از مشکلات و بدبختیهای حاکم بر جامعه ایران هست
ولی خوشحالم که میبینم هستند جوانان زیادی که زبان مادریشان را با افتخار باور دارند و به آن میبالند . برای مثال ذکر کنم که دامنه معنایی زبان لری به اندازه ای است که بسیاری از افعال و اسمهای فارسی، در همین زبان لری، برای حالتها و دلایل انجام آن، فعل ها و اسامی متفاوت وجود داردمثلا
قله کوه (فارسی
دن(لری)= بلندی کوه که دراز هم باشد
دچ(لری)= بلندی کوه که تیز و برنده باشد
ُچوِک(لری)= بلندی کوه که توسط انسان ساخته شده باشد
برگ(لری)= بلندی کوه که تپه مانند باشد
برز(لری)= بلندی کوه
پارس کردن سگ(فارسی
آئوالور(لری)= پارس کردن وقتی که سگ حیوانی دیده باشد
نییزه(لری)= پارس کردن وقتی که سگ مریض باشد
زییره(لری)= پارس کردن وقتی که سگ را کتک بزنی
چلئنه(لری)= پارس کردن وقتی که سگ گرسنه باشد
پاس(لری)= پارس کردن وقتی که سگ نقش نگهبانی دارد
و یا هنگام بارش باران بسته به مقدار و حجم بارندگی و شدت رعد و برق اسامی از قبیل ِِِ شِرق وِِ رِِم - گِرم و هور- تیف و تَف -نِم و نول- تش بریق-رفت- شُره- تِله - ژیله و ... وجود داردو یا برای فردی که شکمو هست بسته به رفتار و شخصیت فرد شکمو این اصطلاحات وجود دارند؛
چنوک= کسی که به غذا ناخنک میزند
موسَل= کسی که برای غذا موس موس میکند
لمو= کسی که تنبل است و فقط به خوردن فکر میکند
چلیس = کسی که دور و بر دیگران میگردد و دهنش آب میکند تا به او غذایی بدهند
اشکمو= پرخور
نوشکَل= کسی که ولگردی میکند و موقع غذا خوردن سر میرسد
اینها فقط چند مثال بودند و از این اصطلاحات در زبان لری کم نیستند.من در یکی از قطبی ترین کشورهای دنیا زندگی میکنم ولی کلماتی را میبینم که با همان مفاهیم و معانی در زبان لری وجود دارد حال آنکه در زبان فارسی وجود ندارد که در مجالی دیگر آنها را فهرست خواهم کرد
هشدار
یکی از محاسن این گزارش تلنگری است که به افراد مسئول در قبال این ارزشهای فرهنگی و هویتی میزند که توجه بیشتری برای اشاعه آن مبذول دارند چرا اگر ما هوشیار باشیم و بتوانیم این زبان را از گفتاری به نوشتاری توسعه دهیم نه تنها از انزوای آن جلوگیری کرده ایم بلکه در صدد احیاء آن گام برداشته ایم به نظرم، روشنفکران و روشنگران عرصه های فرهنگی در مناطق مختلف لر نشین باید روشنگری کنند و آگاهیهای لازم را به جوانان و قشرهای تحصیل کرده مخصوصا در مناطقی که نسبت به زبان لری و مادری خویش بی توجهی نشان میدهند، بدهند