Thursday, July 19, 2007

استاد علی اکبر شکارچی


استاد علی اکبر شکارچی و فرزند گرامی ايشان خانم آساره شکارچی

گفتگویی کوتاه با استاد علی اکبر شکارچی که توسط خانم سیمین متین صورت گرفته


برایمان آنچه را که خودتان دوست دارید در باره شما بدانیم بگویید؟ وگرنه ما از شماره کفش شما هم نمی گذریم
متولد 1328 در لرستان هستم. نواختن کمانچه را در سنین کودکی بطور خودآموز با تاثیر پذیری از نوازندگان محلی شروع کردم. در سال 1345 تحصیلات دانشگاهی خود را از دانشگاه هنرهای زیبا دانشگاه تهران در رشته موسیقی ایرانی با ساز کمانچه به اتمام رساندم. درحین تحصیل در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که در آن زمان یکی از مراکز معتبر موسیقی اصیل بود پذیرفته شدم. اگر اشتباه نکنم در آخرین جشنواره جشن هنر شیراز با گروه آقای علیزاده به خوانندگی خانم پریسا که دوستان هنرمند دیگرآقایان مرتضی اعیان، پرویز مشکاتیان، محمد علی کیانی نژاد حضور داشتند شرکت داشتم. در سال 1356 در نخستین کنکور موسیقی " آزمون باربد" مقام اول را در تکنوازی کمانچه کسب نمودم پس از پیروزی انقلاب حدود دو سال در دانشکده هنرهای زیبا تدریس کردم و با شروع انقلاب فرهنگی این همکاری متوقف گردید. در همان سالها در دو کانون معتبر موسیقی چنگ و چاووش تدریس می کردم و یکی از اعضای هیئت مدیره و موسسین بودم. پس از بسته شدن دو کانون فوق و رکود چند ساله موسیقی و تدریس موسیقی در منزل مجددا حدود هشت سال است که در دانشگاه سوره تدریس می کنم. همچنین با تاسیس " آموزشگاه موسیقی آرش" مشغول تدریس خصوصی هنرجویان می باشم استادانی که من افتخار دیدن و شاگردی آنان را داشته ام عبارتند از: نورعلی خان برومند، علی اصغر بهاری، کریمی، هرمزی، فروتن، داریوش صفوت و جلال ذوالفنون تا کنون علاوه بر کنسرتهای گروهی در داخل و خارج از کشور، در شهرهای شیراز، رشت، اهواز، تهران، اراک، سمنان، دامغان و شهر کرد... اجرای تکنوازی داشته ام. همچنین اجرای کنسرت در کشورهای ایتالیا، آلمان، اطریش، سوئد، انگلیس، کلمبیا و استرالیا به غیر از تکنوازی و همنوازی در گروههای ایرانی بصورت انفرادی نیز نوارهای ذیل را منتشر کرده ام که علاوه بر تهیه و ساخت قطعات آنها ضمن نواختن کمانچه در اکثرشان آواز محلی نیز اجرا کرده ام: خلق کرد، خونین شهر، جرس، قطعاتی از موسیقی لری، بیست ترانه کهن لری، کوهسار، کاروانه، آلبوم پنج کاستی ردیف میرزا عبدالله با ساز کمانچه مرجع و آموزش، موسیقی فیلم خون بس، بهار باد، خواب شقایق تالیف و انتشار کتابهای وزن خوانی در دو مجلد و کتاب تجزیه و تحلیل بیست ترانه کهن لری که بزودی منتشر می گردد

از ساز کمانچه برایمان بگویید

کمانچه یکی از سازهای زهی آرشه ایست که نواختن آن کمتر از سواری گرفتن از اسب چموش ترکمن، کرد، لر، عرب و یا ترک نخواهد بود. انگار وقتی آن را بدست می گیری درون تو را می خواند. گاه آنچنان جلوه هایی از خود از طریق تو نشان می دهد که عمری برای نواختن و نوازشش به رغبت می نهی و هر وقت با تو همراه و هماهنگ می شود هر آهنگش کتیبه ای ست که در دل زمان جاودانه می ماند و مضمون هر کتیبه اش همان است که سیمرغ با آوازی بلند خواند

بهترین کاری که تا حالا کرده اید ؟

بهترین کار زندگیم انتخاب موسیقی وکمانچه بوده است و اگر منظور موسیقی باشد نوارهای خلق لر، قطعاتی از موسیقی لری، کوهسار، موسیقی فیلم خون بس، و بهار باد را می پسندم که از میان اینها کوهسار برایم رمان زندگی عشایر و ایلات لر و بختیاری ست که آن را زندگی کرده ام

چه فرقی در تکنوازی و گروهنوازی احساس می کنید ؟

در تکنوازی من همه هستم و در گروه نوازی من هم میان همه هستم

از همنوازی با چه سازی بیشتر لذت می برید ؟

همنوازی با ساز تار

آیا نقش کمانچه در گروه نوازیهای گذشته و حال تفاوتی کرده ؟

بله، کمانچه بشکلی بسیار زیبا و هماهنگ اندیشه آهنگساز را در قطعات بیشتر ظاهر می نماید

نظر شما در مورد همنوایی با دیگر موسیقی ها چیست ؟

هر کار درست و علمی نیاز به یک میدان آزمایش ترکیب و مخلوط کردن دارد که افراد متخصص و کارآزموده در آن میدان تجربیات خود را انجام می دهند. به بیان دیگر هر تجربه که دیگران می کنند به سود من است که اگر خوب بود من آن را جلوه ای دیگر بدهم و اگر خوب نبود از آن پرهیز کنم و همیشه آرزو می کنم انسان ها از آنچنان دانش و آگاهی در کار هایشان برخوردار باشند که کمتر آزمون هایشان خطا باشد تا هم فرسوده نشوند و هم زمان و عمر را از دست ندهند

آیا تجربه ای با ساز غربی داشته اید ؟

ساخت موسیقی فیلم خون بس، موسیقی تاتر پیرچنگی و بهار باد تجربه استفاده از سازهای ارکستر سنفونیک هستند

وقتی ساز نمی زنید چه گوش می دهید ؟ این سوال در ردیف همان شماره کفش شماست

به موسیقی محلی لری و بختیاری، موسیقی دوران قاجار طاهرزاده، اقبال و استاد صدیف ... به غیر از موسیقی به صدای طبیعت و در تنهایی به گفتگوهای درونی خودم گوش می کنم

چه نقشی شنونده در کنسرت برای شما دارد ؟

مخاطبی همدل و هم اندیشه که بوسیله موسیقی آمده تا بشنود چه بر من گذشته و من هم صادقانه هر چه در دل دارم برای او با ساز می گویم. بی مخاطب تمرین با ساز است که سالهاست با هم گفتگو می کینم به امید دیدار شنونده

آیا شما بعنوان نوازنده تفاوتی بین شنونده اجراهایتان در ایران و دیگر کشورها احساس می کنید ؟

مهم شنونده ایرانی و خارجی نیست مهم این است که کسی گوش شنیدن موسیقی داشته باشد! ارتباط نوازنده با کسانی است که کر نیستند

با چه مشکلاتی از نظر اجرایی مواجه هستید ؟
هیچ

کار گروهی را در بین کسانی که کار موسیقی می کنند چطور می شناسید ؟

هر کار گروهی که از؛ شکل، ظاهر، تکنیک بگذرد و بر جان شنونده اثر بگذارد خوب است

با چه مشکلاتی برای آموختن روبرو بودید و آن مشکلات چه نقشی در اکنون که استادید بازی می کنند ؟

کمانچه نوازی را از سنین 7 -6 سالگی خود جوش بدون مربی شروع کردم وتا سن حدود 24 سالگی که به دانشگاه رفتم هیچ معلمی نداشتم. یکی دیگر ازمشکلات دوران آشنایی تصادفی و ذوقی من با کمانچه، نداشتن ساز خوب بود. اولین سازم را خودم با وسایل ابتدایی مثل قوطی روغن نباتی به جای کاسه ساقه نی به جای دسته کمانچه وسیم تلفن به جای سیمهای آن درست کردم دیدگاه غلط افکار عمومی نسبت به اجرای موسیقی که نوازندگی را جزء کارهای خلاف عرف میدانستند و اندیشه فرهنگ مطربی بصورت نیروئی بازدارنده، بطور نهفته دردرونم عمل میکرد می توان گفت تلاش اصلی من در موسیقی از دوران دانشگاه شروع شد. خیلی سعی کردم تا کمبودهای آموزشی گذشته هایم را در زمان کوتاهی که در اختیار داشتم جبران کنم. به بیان دیگر خیلی با شتاب و با عجله مطالب زیادی را یاد گرفتم و زمان کافی و لازم را برای پخته شدن و پرورده شدن آنها در ادامه راه پیدا کردم نمی دانم شاید من همین باید می بودم که هستم واز موقعیت کنونی ام راضی هستم. حدود10سالی است که به یک انسجام قابل رضایت دست یافته ام وسعی میکنم آموخته هایم را بی نقص کنم وازآموختن به دیگران از هیچ چیز دریغ نکنم

آموزش موسیقی را در شرایط کنونی چطور می بینید ؟

آموزش کنونی بسیار شخصی و متکی به تجربیات فردیست که ای کاش می شد برای هر ساز در سمینارهای متفاوت با معرفی شیوه های تدریس توسط اساتید به الگویی واحد دست پیدا کرد. ولی در مجموع پیشنهاد می کنم تا دست یابی به یک جمع بندی محور اصلی آموزش موسیقی ایرانی، در کنار آموزش سینه به سینه ردیف های معتبر آن، آموختنِ خواندن و نواختن نت را بسیار ضروری می دانم
شما چه تفاوتی بین شاگردان قدیم و جدید خود می بینید؟

شاگردان جدید من با رشد اندیشه من در موسیقی و فهم تازه تر که از موسیقی پیدا کرده ام بهتر از شاگردان قدیمی من خواهند بود وا ین رشد کیفی در تمام زمینه ها و کلاسها و شاگردان قدیمی و جدید موثر خواهد بود - سیمین متین
................................
در مجموعه نغمات لرستان، آهنگی به نام کشکله شیرازی با دو روایت متفاوت وجود دارد. یکی از آنها کشکله شیرازی خرم آبادی و دیگری کشکله شیرازی گرمسیری نامیده می شود. کشکله به معنی دخترکوچک ریزنقش است کشکله شیرازی خرم آبادی در فواصل مخصوص موسیقی لرستان موسوم به ماهور لری اجرا می شود که در عین ماهور بودن، تمایلی هم به دستگاه شور دارد. بدین صورت که نه دقیقاً ماهور است و نه شور. می توان گفت یک چیزی بین این دو و بیشتر متمایل به ماهور. حال اگر کشکله شیرازی را به طور کامل به فواصل شور انتقال دهیم، آهنگ جدید و بسیار گیرایی پدید می آید که آقای ایرج رحمان پور خواننده مشهور لرستان زحمت این کار را کشیده و آن را با تنظیم زیبای علی اکبر شکارچی خوانده است. ضبط این اثر حدود سال های 70 تا 73 صورت گرفته ولی انتشار رسمی آن با نام "بهارباد" در سال 82 بوده استریتم کشکله شیرازی و همچنین نسخه تغییر یافته آن با نام بهارباد، هر دو از الگوی چنگ نقطه دار- دولاچنگ–چنگ–چنگ-سیاه پیروی می کنند. این آهنگ در دومین تغییر خود، با ریتم سیاه-چنگ-چنگ-سیاه به خدمت مذهب درمی آید و چنان با فضای جدید عجین می شود که برخی فکر می کنند از ابتدا برای همین منظور ساخته شده است. (هوشنگ ساماني