مسعود بختیاری
استاد بهمن علاء الدین (مسعود بختیاری) در ۲۰ مهر سال ۱۳۱۹ در منطقه لالی از توابع مسجد سلیمان به دنیا آمد
دوران دبستان را در مدرسه " فردوسي" و دوران دبيرستان را در دبيرستان " اميركبير" مسجدسليمان سپري كرد. علاءالدين پس از سالها خدمت در آموزش و پرورش و تدريس در مدرسههاي باغ ملك و مدرسه راهنمايي "ماندانا" (شهيد شجرات) اهواز در مهرماه سال 73 بازنشست شد و سال 79 از خوزستان به كرج نقل مكان كرد. او بر مقامهاي موسيقي بختياري و آوازهاي بختياري بهطور كامل مسلط بود و همه شعرها، تصنيفها و ملوديهاي موجود در آثارش ساختهي خود اوست. آلبومهاي "مالكنون"، "هيجار"،" تاراز"، "برافتو" و " آستاره" از آثار اوست. بهمن علاء الدین مشهور به مسعود بختیاری سرودن ترانه های بختیاری و فارسی را از نوجوانی آغاز کرد و از همان زمان نیز فراگیری موسیقی را جز برنامه کاری خود قرار داد. علاء الدین به اندازه ای در سرودن ترانه های بختیاری و ترکیب آنها با موسیقی پیشرفت کرد که عده زیادی از صاحبنظران وی را احیا کننده ادبیات بختیاری می دانند, از سوی دیگر صدای دلنشین ترانه سرای بختیاری در خواندن سروده های خود، سالیان متمادی روح بخش اشعار بختیاری بوده است وی که صدای اشنایش سالها به موسیقی بختیاری رونقی داده بود در شامگاه پنج شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۵ دیده از جهان فروبست
دوران دبستان را در مدرسه " فردوسي" و دوران دبيرستان را در دبيرستان " اميركبير" مسجدسليمان سپري كرد. علاءالدين پس از سالها خدمت در آموزش و پرورش و تدريس در مدرسههاي باغ ملك و مدرسه راهنمايي "ماندانا" (شهيد شجرات) اهواز در مهرماه سال 73 بازنشست شد و سال 79 از خوزستان به كرج نقل مكان كرد. او بر مقامهاي موسيقي بختياري و آوازهاي بختياري بهطور كامل مسلط بود و همه شعرها، تصنيفها و ملوديهاي موجود در آثارش ساختهي خود اوست. آلبومهاي "مالكنون"، "هيجار"،" تاراز"، "برافتو" و " آستاره" از آثار اوست. بهمن علاء الدین مشهور به مسعود بختیاری سرودن ترانه های بختیاری و فارسی را از نوجوانی آغاز کرد و از همان زمان نیز فراگیری موسیقی را جز برنامه کاری خود قرار داد. علاء الدین به اندازه ای در سرودن ترانه های بختیاری و ترکیب آنها با موسیقی پیشرفت کرد که عده زیادی از صاحبنظران وی را احیا کننده ادبیات بختیاری می دانند, از سوی دیگر صدای دلنشین ترانه سرای بختیاری در خواندن سروده های خود، سالیان متمادی روح بخش اشعار بختیاری بوده است وی که صدای اشنایش سالها به موسیقی بختیاری رونقی داده بود در شامگاه پنج شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۵ دیده از جهان فروبست
منبع : خبرگزاری مهر
آلبوم مال کنون، خواننده مسعود بختیاری
چوپی و گلم ای
گل باوینه
گلم ای
مقام کهگلویه ای با تار
مقام دهکردی
نامدار خان
شلیل
سوزه
بار اله سی کی باهارونه تیاهت
ای گلا باوینه سی کی ایدراهه
ندونم سی چه منه ای همه مردم
بخت مو چی شوگاره چینو سیاهِ
ری دلم سنگینه غم دل بی قراره
روز و شو تیام ایگوی اور بهاره
آخه تا کی چینو وا تهنا بمهنم
حرف مردم سی دلم چی نیشت خاره
بهار اِوی با گل گندم
مو تهنا با درد دل مندم
شو و رو دل چینو ایناله
تا که چی لاله داغ دل دارم
گل بوستون تِی مو دی خارِ
مه و استاره نی به شوگارم
****
گل نازدارُم مه شوگارُم
بیو بیو که دلم سیت تنگه
ندونم تا کی دلت چی سنگه
بهار اُوَی با گل گندم
مو تهنا با درد تو مندم
ولم کردی با دل پر دردم
دلم خینه دی ز حرفا مردم
گودی که با بهار اییام سی چه پَ نی یویی
حالا دیه باور ایکنم که تو بی بفایی
ز دیرت رَدم مکن تو چینو گل نازدارم
بیو که بی تو دیه مه رده ز ای شوگارم
گل باوینه
گلم ای
مقام کهگلویه ای با تار
مقام دهکردی
نامدار خان
شلیل
سوزه
بار اله سی کی باهارونه تیاهت
ای گلا باوینه سی کی ایدراهه
ندونم سی چه منه ای همه مردم
بخت مو چی شوگاره چینو سیاهِ
ری دلم سنگینه غم دل بی قراره
روز و شو تیام ایگوی اور بهاره
آخه تا کی چینو وا تهنا بمهنم
حرف مردم سی دلم چی نیشت خاره
بهار اِوی با گل گندم
مو تهنا با درد دل مندم
شو و رو دل چینو ایناله
تا که چی لاله داغ دل دارم
گل بوستون تِی مو دی خارِ
مه و استاره نی به شوگارم
****
گل نازدارُم مه شوگارُم
بیو بیو که دلم سیت تنگه
ندونم تا کی دلت چی سنگه
بهار اُوَی با گل گندم
مو تهنا با درد تو مندم
ولم کردی با دل پر دردم
دلم خینه دی ز حرفا مردم
گودی که با بهار اییام سی چه پَ نی یویی
حالا دیه باور ایکنم که تو بی بفایی
ز دیرت رَدم مکن تو چینو گل نازدارم
بیو که بی تو دیه مه رده ز ای شوگارم
.................................
برافتو...................... ترجمه فارسی ترانه برافتو
بــِوین حالا..................... ببین حالا
دست به یَک دادِن............. همیاری کرد ن
بــِوین حالا..................... ببین حالا
دست به یَک دادِن............. همیاری کرد ن
جون سی یَک دادِن............ جان برای هم دادن
چَندی آسونه.................... چقدر آسونه
بــِوین حالا...................... ببین حالا
بــِوین حالا...................... ببین حالا
وختی با یَک بوویم............ وقتی با هم باشیم
رُوندنه دِشمِن.................. راندن دشمن
چَندی آسونه ...................چقدر آسونه
دیــِه شَو ِ تاریک .............بار دیگر، نیمههای شب تاریک
دیــِه شَو ِ تاریک .............بار دیگر، نیمههای شب تاریک
سی دیدن صُو ................برای دیدن صبح
تی به رَه مَنِشین.............. چشم بهراه منشین
ایبَرت خَو ...................خواب تو را خواهد برد
حالا ئتری ....................حالا میتوانی
حالا ئتری ....................حالا میتوانی
دی نگو نئترم ...............دیگه نگو نمیتوانم
خُت وُری بــِدِرَو........... خود بلند شو
گئو چی اَفتو................ ای برادر مثل آفتاب
گئو چی اَفتو................ ای برادر مثل آفتاب
|