Thursday, July 19, 2007

برای زندگی مینویسم

نوشتن براي بودن، براي جاودانگي و براي هر هدفي، ارزشمند است براي من با هزاران كيلومتر دوري از وطن چيز ديگري است. نوشتن، گفتن يا شنيدن بي ارتباط با هر نوع پيشرفت و يا هر سطحي از رشد يا عقب ‌ماندگي فردي و اجتماعيي ويژگي و نياز اوليه انسان مي‌باشدمي‌نويسم تا بودنم را بيشتر باور كنم از وطنم كه آن را بار چمداني كرده ‌ام و همچون كولي سرگرداني از قاره ‌اي به قاره ‌اي ديگر مي‌برم از خاطراتي كه از كوچه‌هاي خاكي، بچه‌هاي سرتق و توپ‌هاي فوتبال پلاستيكي برايم به جا مانده ‌است. از دوستت دارم‌ها مي نويسم. اشك‌ و لبخند كساني كه دوستم داشته‌اند يا دوست ‌شان داشته‌ام و چون تصويري هميشه خود را به ذهنم و چشمانم تحميل مي‌كنند گاهي از اين‌جا مي‌نويسم. كشوري كه در آن زندگي مي كنم. مردمي كه از كنارم رد مي‌شوند به من نگاه مي‌كنند يا من در آن‌ها خيره مي‌شوم. از زندگي آن‌ها يا خودم و موفقيت‌ها و شكست‌هايم خواهم نوشت مي‌نويسم از آن‌چه مي بينم. مي‌شنوم. حس مي‌كنم . يا به‌خاطرش رنج غربت را به جان خريده‌ام